شعر در مورد دروغ
شعر در مورد دروغ
شعر در مورد دروغ,شعر در مورد دروغ گفتن,شعر در مورد دروغگویی,شعر در مورد دروغگو,شعر در مورد دروغ و خیانت,شعر در مورد دروغگویی,شعر در مورد دروغ نگفتن,شعر در مورد دروغ و دورویی,شعر در مورد دروغ عشق,شعر در مورد دروغ بودن عشق,شعر درباره دروغ گفتن,شعری در مورد دروغ گفتن,شعری در باره دروغ گفتن,شعر کوتاه در مورد دروغ گفتن,شعر در مورد دروغگویی و راستگویی,شعری در مورد دروغگویی,شعر در مورد افراد دروغگو,شعر نو در مورد دروغگو,شعر درباره دروغگویی,شعر کودکانه در مورد راستگویی و دروغگویی,شعر کودکانه در مورد دروغگویی,شعر در مورد دروغگویان,شعر درباره دروغگو,شعر درباره دروغ و خیانت,شعر کوتاه در مورد دروغگویی,یک شعر در مورد دروغگویی,شعر درباره دروغ نگفتن,شعری درمورد دروغ گفتن,شعر درباره عشق دروغ,شعر در مورد عشق دروغ است,شعر در وصف دروغگو,شعری در وصف دروغگویی,شعر در وصف دروغ,شعر در وصف دروغ و خیانت,شعری در وصف دروغ,شعر در وصف عشق دروغین,شعر دروغ,شعر دروغگویی,شعر دروغ عشق,شعر دروغگو,شعر دروغ گفتن,شعر دروغ فاحش,شعر دروغ تعطیل,شعر دروغ و خیانت,شعر دروغ نگو,شعر دروغگویی,شعر دروغگویی کودکانه,شعر درباره دروغگویی,شعر کوتاه دروغگویی,شعر در مورد دروغگویی,شعر برای دروغگویی,شعر از دروغگویی,شعر راستگویی و دروغگویی,شعر کودکانه درباره دروغگویی,شعر عشق دروغ است,شعر عشق دروغ نیست,شعر دروغ و عشق,شعر درباره عشق دروغ,شعر در مورد دروغ عشق,شعر عشقت دروغ بود,شعر دروغ گفتن به عشق,شعر در مورد عشق دروغ است,شعر دروغگو دشمن خداست,شعر دروغگو دشمن خداس,شعر دروغگویم,شعر چوپون دروغگو,شعر چوپان دروغگو,شعر عاشقانه دروغ گفتن,شعر درباره دروغ گفتن,شعر درمورد دروغ گفتن,شعر برای دروغ گفتن,شعری درباره دروغ گفتن,شعری درمورد دروغ گفتن,شعر درباره ی دروغ گفتن,شعر کوتاه در مورد دروغ گفتن,متن شعر دروغ فاحش,متن شعر دروغ تعطیل,دانلود شعر دروغ تعطیل,شعر دروغ و خیانت,شعر درباره دروغ و خیانت,شعر در مورد دروغ و خیانت,شعر دروغ خیانت,شعر در وصف دروغ و خیانت,شعر به من دروغ نگو,شعر در مورد دروغگویی,شعر برای دروغگویی,شعر درباره دروغگویی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد دروغ برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
با یه دروغ شاید بشه جلو رفت
اما دیگه نمیشه به عقب برگرد
شعر در مورد دروغ
عشق
یک دروغ برای معنا پیدا کردن
زندگی
شعر در مورد دروغ گفتن
تو دروغ میگویی
تا من خوشحال شوم
من احمق می شوم
تا تو دلگیر نشوی
شعر در مورد دروغگویی
عجب طعم گسی دارد دروغ هایت
وقتی به خورد گوش هایم میرود،
تمام ذهنم را جمع می کند
شعر در مورد دروغگو
عشق از دوستی پرسید فرق ما با هم چیه؟
دوستی جواب داد
من آدمها رو با سلام آشنا میکنم تو با نگاه
من اونا رو با دروغ از هم جدا میکنم و تو با مرگ
شعر در مورد دروغ و خیانت
آزار دهنده ترین سکوت
وقتی است که دروغ می گوئی
و مخاطبت در سکوتی سنگین فقط نگاه می کند
شعر در مورد دروغگویی
کسانی که از شنیدن هر حرف حقی خشمگین می شوند
همه زندگیشان بر دروغ استوار است
شعر در مورد دروغ نگفتن
من خیانت نکردم
فقط دروغ گفتم
فقط گفتم که دوستت ندارم
تو چرا خیانت کردی
هر روز گفتی دوستت دارم
اما در خیال دیگری می رفتی
شعر در مورد دروغ و دورویی
شیرین نمیشود
طعم تلخ دروغ هایی که به خوردم دادی
شعر در مورد دروغ عشق
به ما دروغ می گفتن
دردها را بزرگ که شوید فراموش می کنید
درست این است
زندگی آن قدر درد دارد که از درد نو
درد کهنه فراموش می شود
شعر در مورد دروغ بودن عشق
هر دو از ته دل می گوییم
من حرف هایم را تو دروغ هایت را
شعر درباره دروغ گفتن
و مهربانیت از دور چه عجیب نزدیک است
حس میکنم جغرافیا
دروغ تاریخ است
شعری در مورد دروغ گفتن
ریشه نازک احساس مرا دست نزن
چندشم میشود از لکه یک انگشت دروغ
شعری در باره دروغ گفتن
دنیا سوت پایان را بزن!
صداقت من حریف
دروغ این زمانه نمی شود
شعر کوتاه در مورد دروغ گفتن
ساعت همیشه دروغ میگوید
من فقط
به زمان با تو بودن ایمان دارم
انجا که عقربه ها می ایستند
و من عاشقانه به تو خیره میشوم
شعر در مورد دروغگویی و راستگویی
ما مردمانی هستیم
که به راحتی به هم دروغ میگیم
ولی بزرگترین معیارمون برای شروع دوستی
صداقته
شعری در مورد دروغگویی
صدای سکوت نفس هایت را دوست میدارم
وقتی که تمام حرف هایت
بوی “دروغ” گرفته اند
شعر در مورد افراد دروغگو
اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ می گوید
حقیقت را کسی می گوید که برای تو زندگی می کند
شعر نو در مورد دروغگو
به دو چیز تکیه نکن غرور و دروغ
آدم با غرور می تازد
و با دروغ می بازد
شعر درباره دروغگویی
ده سال با دروغ تو خوش بود حال من
حالا چه سود میبری از راستگو شدن
شعر کودکانه در مورد راستگویی و دروغگویی
باز دیروز جهد می کردی
که ز عهد قدیم یاد آرم
سرد و بی اعتنا تو را گفتم
که «دگر دوستت نمی دارم!»
ذره های تنم فغان کردند
که، خدا را! دروغ می گوید
جز تو نامی ز کس نمی آرد
جز تو کامی ز کس نمی جوید
شعر کودکانه در مورد دروغگویی
با نسیمی هم نباید رقص کرد و شاد بود
در دروغ گنگ تقوا غرق پرهیزم هنوز
شعر در مورد دروغگویان
مادرم از مخاطب ِ غائب ، صبح تا شب سوال میپرسد
من صریحا دروغ می گویم : بانوی شعرها خیالی بود…
شعر درباره دروغگو
شاید فریب آینه ست که تکرارمی شود
این هم دروغ صادقیست که می خواهمت هنوز
شعر درباره دروغ و خیانت
بــــرای من کـــــــــــه دروغ بزرگتان بودم
سعادتی است که امروز مستند شده ام
شعر کوتاه در مورد دروغگویی
چه شب های درازی
اشک در هاون اندوه کوبیدم!
نخوابیدنم را
به پایِ قدم های نیامده ات بگذار
و خط عمیق پیشانی ام را
به حساب سرنوشت.
دروغ نیست!
زنها همیشه
در ساعت عاشق شدنشان مرده اند!
یک شعر در مورد دروغگویی
تنهایی ام را دوست دارم
نه اینکه چون بی وفا نیست
نه اینکه چون خدا هم تنهاست
و یا در دلش دروغی نیست
نه …
تنهایی را دوست دارم
وقتی تو را به من می رساند
شعر درباره دروغ نگفتن
حالم را نپرس
نگذار دروغ بگویم خوبم
خیالت راحت می شود
و من تنهاتر می شوم
کمی نگران من باش
نگرانی تو
حال مرا خوب می کند.
شعری درمورد دروغ گفتن
عشق تو را من اختراع کردم
تا در زیر باران بدون چتر نباشم
پیام های دروغین
از عشق تو برای خودم فرستادم!
عشق تو را اختراع کردم
چونان کسی که در تاریکی
تنها می خواند، تا نترسد!
شعر درباره عشق دروغ
قبلاََ فکر می کردم
اگه دو نفر همیشه به هم راست بگن،
یعنی عینِ حقیقت رو بگن،
باید خیلی صمیمی باشن،
ولی الان دیدم که برای حفظ صمیمیت
انگار مجبوری بعضی جاها دروغ هم بگی!…
شعر در مورد عشق دروغ است
دوباره به من دروغ بگو
بگو که رویاهایت
میان مرگ و من
پرسه نمی زند
شعر در وصف دروغگو
دردت به جانِ تب کرده ام، دنیا چیزی برای دروغ گفتن
و جایی برای پنهان شدن نیست.
دنیا چشمان قشنگ توست
شعری در وصف دروغگویی
اسفند که عاشق شوی
سال را با بوسه تحویل می کنی
حتی اگر سال نو،
نیمه شب از راه برسد
شاید تلفنت
عاشقانه تر از همیشه زنگ بزند
کسی با یک سلام
قبل از سپیدهء سال بعد
دیوانه ات کند
اسفند که عاشق شوی
تمام دروغ ها را باور می کنی
و دلت غنج می زند.
شعر در وصف دروغ
من یک زن خوشبختم!
و خیابانی که راه مرا دنبال می کند
خوشبخت است
و کوچه ای که
به گریبان خانه ام می رسد
خوشبخت است
و تو که هر روز به پنجره ی اتاقم پیله می کنی
یک روز پروانه ای خوشبخت می شوی
با این همه
دروغ عنکبوتی ست
که مدام
در دهانم تار می تند.
شعر در وصف دروغ و خیانت
ماندن…
ماندن اما بهانه مى خواهد،
دستى گرم، نگاهى مهربان، دروغ هاى دوست داشتنى،
دوستت دارم هایى که مى شنوى اما باور نمى کنى،
یک فنجان چاى، بوى عود، یک آهنگ مشترک، خاطرات تلخ و شیرین
شعری در وصف دروغ
مردم مدام از تو سوال می کنند
لبخند می زنم و می گویم:
نه، نه، چیزی بین ما نیست!
دروغ که نگفته ام
مگر چیزی بین من و توست
جز یک “پیراهن” ؟!
شعر در وصف عشق دروغین
مکالمه های کوتاه
کفاف گلایه های بلند مرا نخواهد داد
تا کی سلام کنیم
حال هم را بپرسیم
و به هم دروغ بگوییم که خوبیم
دروغ هایمان از سیم های تلگراف و کوهها و دشت ها عبور کنند
و صادقانه به هم برسند
ما فقط
دروغهایمان به هم می رسد
من خوب نیستم…
اصلا
شعر دروغ
بگو راه را گم کرده بودم
بگو ساعتم خواب مانده بود
اصلا بگو به مترو ساعت هفت نرسیدم
برای شتابی که نداشتی
بهانه ای جور کن
جهان
با دروغ تو
زیبا می شود
شعر دروغگویی
تمام زندگی ام بر این باور بوده ام
که دروغ نگویم
دل هیچ انسانی را نشکنم
و این را پذیرفته ام که از بین رفتن قسمتی از زندگی است.
اما با این وجود
از مرگ خودم می ترسم
می ترسم بعد از مرگ هم کارگر باشم!
شعر دروغ عشق
لب تر کنی، خیس می شوم در خشکسالی بوسه.
تمام فنجانهای قهوه دروغ می گفتند؛ تو برنمی گردی
شعر دروغگو
دانه دانه بنفشه های وحشی را یک دسته می کردم
عشق را چگونه می شود نوشت
در گذر این لحظات پرشتاب شبانه
که به غفلتِ آن سوال بی جواب گذشت
دیگر حتی فرصت دروغ هم برایم باقی نمانده است
شعر دروغ گفتن
چه دلپذیراست
اینکه گناهانمان پیدا نیستند
وگرنه مجبور بودیم
هر روز خودمان را پاک بشوییم
شاید هم می بایست زیر باران زندگی می کردیم
و باز دلپذیر و نیکوست اینکه دروغهایمان
شکل مان را دگرگون نمی کنند
چون در اینصورت حتی یک لحظه همدیگر را به یاد نمی آوردیم
خدای رحیم ، تو را به خاطر این همه مهربانی ات سپاس.
شعر دروغ فاحش
از من مپرس چرا دوستت دارم من
تو هم چون شعری
که هر چه دروغ میگویی ، زیباتر میشوی
شعر دروغ تعطیل
شنیده ام
معشوقه ات شده ام
جان معشوقه ات بگو
راست است این دروغ قشنگ؟؟
شعر دروغ و خیانت
دروغ گفتهام اگر بگویم
جهان به زیبایی قصههای کودکیست،
پینوکیو، یک روز آدم میشود،
کفشِ بلور، همیشه با سایزِ پای سیندرلا جور در میآید
و شاهزادهای، از راه میرسد
تا به بوسهای، سفیدبرفی را از خوابِ جادو بیدار کند.
شعر دروغ نگو
چه بیپروا دوستت دارم
و چه بینشان تو را گم میکنم
وقتی که دروغ میگویم
به زنی که در چشمهای من تو را جستجو میکند
و مردی که هر روز از نام تو میپرسد
.
شعر دروغگویی
آغوش تو
ترسهای مرا میبلعد
لغت نامهها دروغ میگفتند
آغوش تو
یعنی پایان سردردها
شعر دروغگویی کودکانه
به راستی چه میماند از آدمی جز چراغی روشن به راه آیندگان؟
پس بدانید که راستی بر دروغ ، نیکی بر بدی ، پاکی بر پلیدی ، بخشایش بر انتقام ،
آشتی بر جنگ ، خرد بر جنون چیره خواهد شد و آیندگان بر ما قضاوت خواهند کرد
و شما نیز چون من روزی تن اندر این خاک خسته خواهید کشید
شعر درباره دروغگویی
کودکیام را سنجاق کرده ام
به… جوانیام
و دوچرخه سبزم آن پایین صفحه
مدام تاب میخورد!
من آویزانم… از یک دست
به یای آخر تنهایی
که همه کودکی از آن ترسیدم
دروغ میگفتند
!
شعر کوتاه دروغگویی
به حرف تو رسیده ام
به حروفِ نام تو
باقی حرف ها را برای چه اختراع کرده اند
ترکیب شان
جز دروغی برای ادامه زندگی نیست!
شعر در مورد دروغگویی
گویند شاه عشق ندارد وفا دروغ
گویند صبح نبود شام تو را دروغ
شعر برای دروغگویی
عاشق گل دروغ می گوید
که تحمل نمی کند خارش
شعر از دروغگویی
دیوانه دروغگو نمی باشد
بر سنگ محک دروغ بهتان است
شعر راستگویی و دروغگویی
به صدق کوش که خورشید زاید از نفست
که از دروغ سیه روی گشت صبح نخست
شعر کودکانه درباره دروغگویی
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشقبازان چنین مستحق هجرانند
شعر عشق دروغ است
دلم رمیده لولی وشیست شورانگیز
دروغ وعده و قتال وضع و رنگ آمیز
شعر عشق دروغ نیست
کشت دروغ، بار حقیقت نمیدهد
این خشک رود، چشمه حیوان نمی شود
شعر دروغ و عشق
از چاه دروغ و ذل بدنامی
باید به طناب راستی رستن
شعر درباره عشق دروغ
پیش قاضی آن دروغ، این راست گفت
در حقیقت، هر چه هر کس خواست گفت
شعر در مورد دروغ عشق
پیش قاضی آن دروغ، این راست گفت
در حقیقت، هر چه هر کس خواست گفت
شعر عشقت دروغ بود
حکم دروغ دادی و گفتی حقیقت است
کار تباه کردی و گفتی تباه نیست
شعر دروغ گفتن به عشق
ای دروغ و شر و تهمت، دین تو
بر تو برمی گردد، این نفرین تو
شعر در مورد عشق دروغ است
دعوی نفس باطل است رو بحقش حواله کن
مدعی دروغ را غیر قسم نمیرسد
شعر دروغگو دشمن خداست
که گفت من خبری دارم از حقیقت عشق
دروغ گفت گر از خویشتن خبر دارد
شعر دروغگو دشمن خداس
دی گفت سعدیا من از آن توام به طنز
این عشوه دروغ دگربار بنگرید
شعر دروغگویم
هر چند که عیبم از قفا می گویند
دشنام و دروغ و ناسزا می گویند
نتوان به حدیث دشمن از دوست برید
دانی چه؟ رها کنیم تا می گویند
شعر چوپون دروغگو
جماعتی شعرای دروغ شیرین را
اگر به روز قیامت بود گرفتاری
شعر چوپان دروغگو
چو خویشتن نتواند که می خورد قاضی
ضرورتست که بر دیگران بگیرد سخت
که گفت پیرزن از میوه می کند پرهیز؟
دروغ گفت که دستش نمی رسد به درخت
شعر عاشقانه دروغ گفتن
حیف است اگر چه کذب رود بر زبان تو
از وعده دروغ، دلی شاد کن مرا
شعر درباره دروغ گفتن
چون همه شب خفت بود آن دروغ
خواب کجا آید مر عشق را
شعر درمورد دروغ گفتن
از آن لب شکرینت بهانه های دروغ
به جای فاتحه و کاف ها و یاسینست
شعر برای دروغ گفتن
هوای نفس رها کردی و عوض نرسید
مگو چنین که بر آن مکرم این دروغ خطاست
شعری درباره دروغ گفتن
جز صورت عشق حق هر چیز که من دیدم
نیمیش دروغ آمد نیمیش دغل دارد
شعری درمورد دروغ گفتن
از ناز همه دروغ گویی
آنچ این دلم از نیاز گوید
شعر درباره ی دروغ گفتن
سخن شمرده و سنجیده گوی بی سوگند
که شاهد سخنان دروغ، سوگندست
شعر کوتاه در مورد دروغ گفتن
دروغ شیوه طبع یگانه ما نیست
شرر فشانی، کار زبانه ما نیست
متن شعر دروغ فاحش
بود از مجنون به لیلی لاف یکرنگی دروغ
در میان گر احتیاج قاصد و مکتوب بود
متن شعر دروغ تعطیل
داند همه کس که این دروغ است
نتوان گفتن که ماست دوغ است
دانلود شعر دروغ تعطیل
تاثیر خواب بود که زیم هر شبی از تو
خوابی دروغ و راست کنم بهر جان خویش
شعر دروغ و خیانت
دروغ است این که کرد آلوده از خون جامه یوسف
که چون بر چشم یعقوب آمد آلوده شد از خونش
شعر درباره دروغ و خیانت
گر تو ز بهر کشتنم جرم و دروغ می نهی
حیف بود ز بهر جان دعوی بی گناهیم
شعر در مورد دروغ و خیانت
ای دل، ز وعده کج آن شوخ یاد کن
خود را به عشوه، گر چه دروغ است، شاد کن
شعر دروغ خیانت
می روی اندرون جان ور به دروغ گویمت
سر بشکاف، جان بکن، نیک ببین که می روی
شعر در وصف دروغ و خیانت
گر همه عمر بشکنم عهد تو پس درست شد
کاین همه ذکر دوستی لاف دروغ می زنم
شعر به من دروغ نگو
ور جهان در عشق تو بدگوی من شد باک نیست
صد دروغ و افترا بر صادقی بافیده گیر
شعر در مورد دروغگویی
از رشک همی گوید والله که دروغ است آن
بی جان کی رود جایی بی سر کی نهد پایی
شعر در مورد دروغ
- ۹۶/۰۸/۱۱
«عذابی بنام تربیت کودک »
ھرگز در طول تاریخ بشرھمچون امروز بچه داری و تربیت فرزندان پدیده ای چنین معما وار و عذابی
خانمانسوز نبوده است. به لحاظی این پدیده مولود معما و عذابی بنیادی تر است که ھمان رابطه
زناشوئی می باشد. این عذاب آشکار حاصل آن عذاب پنھان است. این مسئله موجب شده که بار
داری برای والدین تبدیل به یک بدبختی بزرگ شود و حتی اصل زناشوئی و ازدواج را منتفی نماید.
نگرانی مھلک حاصل از باردار شدن نیز مھمترین بخش زناشوئی یعنی رابطه جنسی را نیز تبدیل به
یک عذاب نموده است و این عذاب کل رابطه را بسوی ھلاکت می کشاند و لذا نسل بشر را بر روی
زمین با خطری جدی مواجه ساخته است .
کودکان به راستی آئینه رابطه پنھان زن و شوھر ھستند. به ھمین دلیل حضور کودکان در روابط
اجتماعی مایه بی آبروئی شده و لذا روابط اجتماعی نیز در خطر افتاده است. این چه معما و عذابی
است و چه علتی دارد؟
کودکان بی قرار و مخرب و رنجور که ھمچون خاری در چشم و استخوانی در گلوی والدین حداقل عزت
و آسایش را در خانه ھا نابود کرده اند که مھد کودکھا و کلاسھای مالیخولیائی را آباد نموده و خانوده
ھا را به تخریب می کشانند. این کودکان آخرالزمان چه می گویند؟ قتل کودکان بدست مادران و نیز
قتل والدین بدست کودکان تبدیل به یک پدیدۀ جھانی شده است. این یعنی چه؟ بچه ھائیکه در رحم
مادران خود قطعه قطعه می شوند حامل چه پیامی ھستند ؟ فرزندان فراری از خانه و مادران فراری
از بچه ھای خود بیانگر چه واقعه ای ھستند ؟ بخش مھمی از علت ازدواج نکردن نسل جدید نیز
مربوط به ھمین نفرت است .
آیا براستی بشر به پایان تاریخ خود رسیده و دیگر میلی به ادامه بقای خود بر روی زمین ندارد؟ ھرگز
بشریّت تا این حد مواجه با آق والدین نبوده است. در گذشته فرزندان موجب احیاء و استمرار
زناشوئی بودند و اما امروزه نقشی کاملاً معکوس ایفا می کند. چرا؟
بچه ھای امروز پر ھزینه تر و متوقع تر و متکبرتر از بچه ھای دیروز ھستند ھمانطور که والدین امروز
نیز عیاش تر و کافرترند . بچه ھای امروز رنجور تر و دیوانه تر و جفا کارترند ھمانطور که والدینشان . و
ھمواره بچه ھا یک نسل جلوترند در ھمه امور .
می توان ھمه این بد بختی ھا و عذابھا و جنون و جنایتھا را به گردن زمانه و حکومتھا و سرنوشت و
نھایتاً خدا انداخت و گریخت و خود را تبرئه نمود و ھمچنان به این تباھی ادامه داد. و نیز میتوان بخود
آمد و یکبار دگر عقل و فطرت را زنده ساخت و برای مدتی درب تلویزیون را بست و راه نجاتی در
فراسوی زمانه یافت . در درون زمانه ھیچ نور امیدی نیست .
از کتاب " دایره المعارف عرفانی " استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 75